كرامـت دو
در مورخ 22/10/1389 در برگ كرامات القاسميه با امضاى آقاى عليرضا دادخواه نوشته شده است:
«اينجانب در زمانى كه گاودارى داشتم كليه دام هايم را بيمه امامزاده قاسم مى كردم و از كليه بلاها مصون بودند. در بهمن ماه سال 1371، ساعت 6 صبح،زنگ خانه ام به صدا در آمد. ديدم كه يكى از دوستان گفت: چرا خوابيدهاى كه 13 رأس از گوساله هايت در فلكه ى امامزاده هادى است. اول گفتم شايد شوخى مى كند. آمديم، ديديم كه قفل گاودارى كَنده شده و گوساله ها نيست. كارگرمهمسايه ام بود. به اتّفاق او به طرف محل، حركت كرديم. آن روز، كمى برف هم آمده بود. ردّ پاى گوسالهها را گرفتيم كه ديديم اين حيوان هاى زبان بسته، يك دور زيارت باب المراد امامزاده قاسم را گشته اند و بعد به طرف داخل بيدگل رفته اند. پس از پيدا نمودن دامها، آنها را داخل حصار كرديم و از كسى هم شكايت نكرديم و ما خاطرمان جمع بود كسى كه اين حيوانها را نجات داده، جز امامزاده قاسم، كس ديگرى نيست. مدتى گذشت. فردى به بنده گفت: «اين كار زشتى كه ما كرديم، اين شما نبوديد كه ما را منصرف نموديد. ماجرا از اين قرار بود. موقعى كه ماشين آورديم گوساله ها را بارگيرى كنيم، چهار رأس آنها را بارگيرى كرده بوديم كه راننده در اين تاريكى شب كه حدود ساعت 3 صبح بود، گفت: «فرار كنيد كه سيد آمد.» در حالى كه ما كسى را نمى ديديم. راننده ماشين را روشن و گوساله ها را پايين نمود و پا به فرار گذاشتيم تا چندين وقت هم منتظر شديم كه شما شكايت كنى كه شكايت هم نكردى. بدان كه متوسّل به خوب كسى شده اى.» همچنين ايشان مى گويد در سال 1369، دچار خون ريزى داخلى شدم و پس از مراجعه به پزشك و انجام معاينات و آزمايشات، قرار بر عمل جراحى گذاشته شد كه من، به امامزاده قاسم متوسّل شدم و نذر كردم كه يك قطعه چك، از فروش قالى داشتم كه چنانچه شفا بگيرم به آستان امامزاده بدهم. صبح بود كه مادرم آمد و به من گفت: «شفا گرفته اى.» كه پس از نقل ماجرا نزد دكتر مربوطه و معاينات، آقاى دكتر گفت: «هيچ علامتى از بيمارى در شما وجود ندارد» و مرا مرخص كرد. از نذر بنده، هيچكس خبر نداشت كه حدود ساعت يازده صبح بود كه ملّامحمّد متولى آمد به درب خانه و همسرم گفت ملّامحمّد مى گويد: «چك را بياور.» همسرم گفت: «كدام چك؟» داستان را براى او نقل كردم و خودم رفتم درب خانه و او را دعوت به منزل كردم كه گفتند امامزاده قاسم به غير از اين چك، دو جاى ديگر هم حواله داده كه بايد بروم تحويل بگيرم.»
ارسال دیدگاه