خادم حرم مطهر شهید مدافع حرم سردار زاهدی
شرح زندگانی شهید مدافع حرم سردار مصطفی زاهدی بیدگلی به بیان خودش
مصطفی زاهدی هستم. در تاریخ ۱۳۴۷/03/۱۰ در یک خانواده ی نسبتا پرجمعیت به دنیا آمدم. ۱۲ تا خواهر و برادر هستیم و من فرزند آخر خانواده ام . دو تا از برادرانم به نام های محمود و ماشاالله در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند و سه تای دیگر نیز جانباز هستند.
دوران ابتدایی را در مدرسه ی کاشانچی سابق که در حال حاضر ابریشم چی نام دارد گذراندم و در اواخر کلاس پنجم ابتدایی به مدرسه ی لاجوردی سابق یعنی مدرسه ی شهید دشتبانی فعلی نقل مکان کردم .
دوران راهنمایی را نیز، در مدرسه ی نیکبخت گذراندم و در تاریخ ۱۳۶۷/۰۸/۰۴ با همسر برادر شهیدم محمود ازدواج کردم .شهید دو بچه داشت و من نیز دارای سه فرزند هستم.
برادرانم مدت ها بود که در جبهه بودند و من نیز علاقه ی زیادی برای رفتن داشتم. آن زمان ۱۵ساله بودم و والدینم با اعزام من به جبهه موافق نبودند.
از طرفی چون فرزند آخر خانواده بودم وابستگی زیادی به خانواده داشتم. ولی سرانجام با اصرار و خواهش توانستم خانواده را راضی کنم و به همراه شهید عباس صانعی که از دوستانم بودند برای رفتن به جبهه ثبت نام کردم .
به دلیل آن که سنم کم بود مانند اکثر شهدا و جانبازان شناسنامه ام را دستکاری کردم و سال تولدم را از۱۳۴۷به ۱۳۴۵ تغییر دادم . برای اولین بار به همراه ۳۵ نفر به منطقه ی کردستان اعزام شدیم که از میان این تعداد، تنها پنج نفر برگشتیم و بقیه شهید شدند که یکی از این شهدا برادر خانمم بود یعنی شهید اصغر پرواره
ابتدا در منطقه ی کردستان در عملیات والفجر ۴ حضور داشتم و بعد از آن در عملیات خیبر، که در این عملیات از ناحیه ی پا مجروح شدم و مجددا در عملیات بدر حضور پیدا کردم .
در سال ۱۳۶۳ در لشکر ۱۹ فجر شیراز، مسلم بن عقیل کرمانشاه شرکت کردم .همزمان برادرم ماشاالله به شهادت رسید. بعد از آن در عملیات والفجر ۸، نصر ۵ و کربلای ۴حضور یافتم. در عملیات کربلای ۴ اولین مجروح این عملیات بودم و از ناحیه ی چشم مجروح شده و یکی از چشمانم به طور کامل بینایی خود را ازدست داد. .
همچنین در این عملیات برادرم محمود به شهادت رسید. با وجود جراحت وارده، جبهه را رها نکرده و در عملیات کربلای ۵ نیز شرکت کردم و این بار از ناحیه ی دست و پا مجروح شدم .پس از مدتی مجددا در عملیات بیت المقدس ۷ که آخرین عملیات ایران بود حضور یافتم.
بعد از پایان جنگ تحمیلی و پذیرش قطعنامه، ۲سال در سیستان و بلوچستان خدمت کردم و بعد از آن راهی عراق شده و در سال ۱۳۶۹ نیز، مدتی در لبنان و سوریه فعالیت داشتم .در لبنان بودم که خبر شهادت برادر خانمم را شنیدم.
در حال حاضر از سوی کمیسیون پزشکی سپاه پاسداران به عنوان جانباز ۵۷ درصد شناخته شدم واین را یک توفیق الهی می دانم
یادداشت سردار قائمینژاد در سوگ شهید مدافع حرم «مصطفی زاهدی»
حمید قائمینژاد: مدتی پیش سوریه بودم. سردار جانباز و مدافع حرم حاج مصطفی زاهدی با تعدادی از نیروهای عملیاتی گردان داخل حرم حضرت رقیه سلام الله علیها بود.
داشتم زیارت میکردم. وقتی مرا دید خیلی خوشحال شد.آمد به طرفم و احوالپرسی کردیم.درباره اوضاع و احوال دمشق و کاشان گفتگویی کردیم.
شهید مصطفی زاهدی گفت دارم به سمت خط مقدم منطقهی «ابوکمال» میرم.آن منطقه آخرین پایگاه آزاد شده از داعشی های تکفیری بود.
با گوشی اش چند تا عکس یادگاری با هم گرفتیم .
روی همدیگر را بوسیدیم و داشت خداحافظی می کرد. هر چند برای رفتن عجله داشت ولی ذکر خیر حاج آقا روحانی، برادر شهید روحانی بیدگلی و دیگر دوستان در بیدگل شد.
کمی باهم صحبت کردیم.قول گرفت هر وقت به ایران آمدیم به منزل ایشان در آران وبیدگل بروم.
گفت بچه ها در ماشین جلو حرم منتظرند باید زود به منطقه عملیاتی برگردم. ولی انگار دل از حرم بی بی رقیه سلام الله علیها بر نمیداشت محکم حرم بی بی جان را چسبیده بود و اشک میریخت.
من هم به حرم زینب سلام الله علیها میرفتم به او گفتم بیا با هم به حرم بی بی زینب سلام الله علیها برویم و بعد برو گفت: صبح حرم بودهام.
گفت شما که در دمشق و خادم حرم زینب هستید نائب الزیاره و یاد ما باشید اشک در چشمآنش بود خداحافظی کرد و رفت.
حاج مصطفی فرمانده یکی از گردانهای عملیاتی فاطمیون بود شجاعت و شهامت و اخلاص و تواضع و عشق به اهل بیت علیهم السلام از ویژگیهایش بود او شهید زنده ای بود که بارها به مرز شهادت رفته بود ولی این بار انگار جور دیگری بود .
واقعا نورانی تر شده بود در چهره اش آثار شهادت پیدا بود.
انصافا لیاقت شهادت را داشت . ان شاء الله ما را شفاعت کند
شهید مصطفی زاهدی بیدگلی در تاریخ 1396/11/26مصادف با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام لله علیه در درگیری با باقیمانده عناصر گروهک های تروریستی در منطقه البوکمال در استان دیرالزور به درجه رفیع شهادت رسیده است.
-- ارسال شده در دوشنبه 5 مهر 1400
-- ارسال شده در پنجشنبه 15 اردیبهشت 1401
-- ارسال شده در شنبه 24 اردیبهشت 1401